شش اشتباه بزرگ زنان - 1
شش اشتباه بزرگ زنان -1
شش اشتباه بزرگ زنان - 1
نويسنده: باربارا آنجلس
قسمت اول:زنان در حق مردان مادري مي کنند
آيا تصور مي کنيد هرچه تا به حال درباره ي مردان آموزش ديده ايد اشتباه بوده است؟ آيا از انجام کاري که مطمئن بوديد همسرتان را خوشحال خواهد کرد، نتيجه ي عکس گرفته ايد؟ آيا هنگامي که او به هر گونه لطف شما به طرزي منفي پاسخ مي گويد، يکه مي خوريد؟
* آيا احساس مي کنيد آموزش هايي که در رابطه با مردان به شما داده اند، هرگز به دردتان نخورده است؟ چرا راهي را که امتحان مي کنيد، آن گونه که تصور کرده بوديد نتيجه نمي دهد؟
چنان چه سؤال هايي نظير موارد بالا برايتان مطرح شده است، نگران نشويد. اين تنها شما نيستيد که چنين يأس هايي را تجربه مي کنيد. در دوره هاي عملي و سمينارهايي که برگزار کرده ام، با هزاران زن نظير شما سرو کار داشته ام. آنان نيز همانند شما احساس مي کردند، مي بايست اشتباهي در نحوه ي ارتباطشان با مردها وجود داشته باشد، اما مطمئن نبودند مرتکب چه اشتباهي مي شوند و يا اين که چگونه مي بايست اين اشتباه را اصلاح کنند. بهبود روابطتان با مردها صرفنظر از اين که ان مردشوهرتان، مديرتان، دوستتان و يا همکارتان مي باشد، نه اتنها بسته به درک رفتار اوست، بلکه نگاهي صادقانه به رتفار خودتان مي باشد. روابط شما با مردها تا چه حد سالم است؟ در زير آزموني است که به منظور فاش ساختن نقاط قوت و ضعف روابط شما با مردهاي زندگيتان طراحي شده است. براي هر يک از پرسش ها، يکي از پاسخ هاي زير ار انتخاب کنيد:
|
سؤال هاي 7 - 1 |
سؤال هاي 10 - 8 |
الف- تقريبا هميشه |
2امتياز |
10 امتياز |
ب- به کرات |
4 اميتاز |
8 امتياز |
ج- گاه گاهي |
6 امتياز |
6 امتياز |
د- به ندرت |
8امتياز |
4 امتياز |
هـ تقريبا هرگز |
10 امتياز |
2 امتياز |
به هر يک از سؤال هاي زير با صداقت تمام پاسخ دهيد. براي هر سؤال پاسخي را انخاب کنيد که در اکثر اوقات در مورد شما صدق مي کند. پرسش ها را بر اين اساس که هم اکنون چگونه رفتاري مي بايست داشته باشيد، پاسخ ندهيد، بلکه بر اين اساس که معمولاً چگونه رفتاري داريد، پاسخ دهيد.
1- هنگامي که در کنار مرد مورد علاقه ايم هستم، بخشي از خودم را در تلاش مداوم به منظور جلب تأييد و يا زير پاگذاشتن نيازها و احتياجاتم و يا بيش از حد هوشيار شدن در اطراف او از دست مي دهم.
2- در قبال زندگي مرد موردعلاقه، احساس مسئوليت مي کنم و همواره نيازمندم بدانم کارهايش را به خوبي انجام مي دهد.
3- معمولاً به مردها اجازه مي دهم با من رفتارهايي داشته باشند که به طور معمول، خودم چنين رفتارهايي را از طرف زني ديگر تحمل نمي کنم.
4- از جنسيت خود به منظور پيشبرد اهدافم با مردها استفاده مي کنم. نظير: دلبري کردن، به هيجان آوردن، حرکات جنسي، عرضه کردن بدن و غيره.
5- معمولاً هنگامي که در کنار مردها هستم، به علت ترس از واکنش آن ها در قبال اعمالم، از انجام کارهايي که دوست دارم، باز مي مانم و نمي توانم احساسات واقعيم را نشان دهم.
6- نسبت به مردها، بدليل رفتاري که در گذشته و يا حال با من داشته و يا دارند، احساس انزجار مي کنم.
7- تظاهر مي کنم که در کنارشان درمانده، مستأصل و سردرگم هستم و سعي مي کنم جهت دريافت عشق و يا توجهي که بدان نيازمندم، کمتر آن ها را از خودم عصباني نمايم.
8- چنين احساس مي کنم که تمامي عشق، احترام، توجه و ستايشي که استحقاق آن را دارم از مرد زندگي خود دريافت مي کنم.
9- همواره نيازهايم را از مرداني که دوستشان دارم، مطالبه مي کنم و خواسته هايم را به آنان مي گويم.
10- هنگامي که در کنار مردان قدرتمند (رئيس، پدر، شخصيت هاي ذيصلاح و غيره) هستم احساس آرامش و اعتماد به نفس کامل دارم. رفتار خود را تغيير نمي دهم و يا آن ها را حذف نمي کنم. بيش از حد تهاجمي، سمج و يا بيش از حد متعدل و مهربان هم نيستم.
حال امتيازات خود را براي سؤال هاي 1 الي 10 جمع بزنيد.
اگر بين 80 تا 100 امتياز آورديد، به شما تبريک مي گويم. تلاش و توجهي که در رابطه با رشد شخصي خود صرف نموده ايد، قابل ستايش مي باشد. شما آموخته ايد زني قدرتمند و در عين حال با مردهاي زندگي خود مهربان باشيد. هنگامي که در کنار مرداني هستيد که برايتان مهم مي باشند، اعتماد به نفستان بالا مي باشد. مي دانيد ارتباط خوب ومؤثر براي خلق روابطي سالم و ادامه دار ضروري است. براي برحذر بودن از مشکلات آتي در نواحي که امتياز کمتري گرفته ايد، کار کنيد.
در مرحله ي 60 تا 79 امتياز: روابط شما با مردان زندگيتان بد نيست. اما مي تواند بسيار بهتر از اين باشد. اغلب زن ها در اين ناحيه جاي مي گيرند. نشان هاي هشداري وجود دارند که مي بايست به آن ها توجه کنيد، تا از بروز مشکلات جدي تر به موقع جلوگيري کنيد. از مرتکب شدن به شش اشتباه بزرگي که بعدا دراين مقاله به آن ها خواهيم پرداخت، بر حذر باشيد. استحقاق شما از عشق چيزي بيش از آن است که مطالبه مي کنيد.
در مرحله ي 40 تا 59 امتياز: روابط شما با مردان با مشکلات جدي روبرو است. عادات احساسي و عاطفي بدي داريد که شما ار از دريافت عشق و توجهي که استحقاق آن را داريد، محروم مي کند. چنان چه به برخورد از موضع ضعف ادامه بدهيد، هرگز عشق و احترام دريافت نخواهيد کرد. چنان چه به مانند پادري رفتار کنيد و تظاهر نماييد که همه چيز خوب است، هرگز مرد زندگيتان براي شما احترام قائل نخواهد بود. وقت آن رسيده است که تغيير کنيد. اولين قدم آن است که با خودتان صادق باشيد و اذعان کنيد، براستي خوشحال نيستيد. مطالبي که از اين مقاله مي آموزيد را به کار ببنديد و از دوستانتان حمايت بخواهيد. متعهد شويد، همان زن با قدرتمندي باشيد که براي آن آفريده شده ايد.
در مرحله ي 39 يا پايين تر (اورژانس): روابط شما با مردها نامناسب است. شما مدت ها است که رنج و درد زيادي را تحمل مي کنيد. به طوري که کاملا فراموش نموده ايد چگونه خودتان باشيد. شايد حتي نمي دانيد رابطه ي سالم با يک مرد به چه معناست. وقت آن رسيده است که به سرعت اقدامي صورت دهيد. البته قادر نخواهيد بود اين کار را به تنهايي انجام دهيد. براي اين کار از زنان ديگر کمک بگيريد. يک درمانگر مهربان و با تجربه بيابيد و به گروه درماني بپيونديد و يا از اين مقاله تا آن جا که مي توانيد استفاده نماييد. عشق بيشتري به خودتان بورزيد و با بي حسي، کرختي و انزجار بجنگيد. به بازي در نقش هاي قرباني شدن خاتمه دهيد. اين تنها خود شماييد که مي توانيد اين وضع را تغيير دهيد، چون استحقاق شما به مراتب بيشتر از اين است.
توصيه ام به شما اين است که هرچند وقت يک بار اين آزمون را تکرار کنيد، تا بتوانيد پيشرفت تدريجي تان را ارزيابي نماييد. ابتدا اصول بيان شده در اين مقاله را به کار بسته و سپس چند هفته بعد مجدداً به آن مراجعه کنيد. حال مي بايست با دريافت نمره ي بالاتري، پيشرفت واقعي از خود نشان داده باشيد، تا بتوانيد در جهت خلق روابط مناسب و صميمي تر با مردان زندگيتان که استحقاق آن را نيز داريد، به حرکت در آمده باشيد.
آيا شما عادت داريد از مردهاي زندگيتان مردهاي بدي بسازيد؟
آگاهانه يا ناآگاهانه با رفتار خاصي که با مردهاي زندگيتان داريد، آنان را تضعيف کرده و از آن ها افراد بدي مي سازيد.
در اين جا منظورم اين نيست که تمامي مشکلات روابطتان تقصير خود شما است و يا اين که رفتار شماست که بد مي باشد و يا اين که مردها نيازي به تغيير ندارند. آن چه در اين جا سعي در بيان آن دارم، اين است که نحوه ي رفتار ما زن ها با مردها پنجاه درصد از مشکل را تشکيل مي دهد.
بسياري از رفتارهايي که به ما آموزش داده اند تا زنان مهربان و آکنده از عشق و محبتي باشيم، دقيقاً همان رفتارهايي هستند که براي روابط ما با مردها مضر و مخرب مي باشند.
البته چنين نيست که ما اين اشتباه ها را عمدا مرتکب مي شويم. اين الگوهاي رفتاري برخي از ما مي باشد که بوسيله ي مادران، مادربزرگ ها و مادر مادربزرگ هايمان آموزش داده شده است، اما هنگامي که اين عادت ها و روش ها را در دنيا امروزي به کار مي بريم، احساس بدي به ما زن ها مي دهند و باعث مي شوند مردهاي زندگيمان رفتار بدي با ما داشته باشند.
شش اشتباه بزرگ که زنان در رابطه با مردان مرتکب مي شوند
1- زنان در حق مردان مادري کرده و با آنان به مانند بچه رفتار مي کنند.
2- زنان خود و ارزش هايشان را زير پا گذاشته و در مقايسه با مردها، خودشان را در مقام دوم قرار مي دهند.
3- زن ها عشاق قدرت هاي يک مرد مي شوند.
4- استعدادها و توانايي هاي خود را دست کم گرفته و يا گاهي اوقات آن را مخفي مي کنند.
5- زنان از موضع ضعف برخورد مي کنند.
6- زنان هنگامي که نيازهايشان را از مردها مطالبه مي کنند، به مانند دختر بچه ها رفتار مي نمايند.
زنان در حق مردان مادري کرده و با آن ها به مانند بچه رفتار مي کنند.
آيا هرگز چنين مواردي را به همسرتان گفته ايد؟
* «عزيزم کيف پولت را فراموش نکني.»
* «موقع برگشتن فراموش نکني لباس ها را از خشکشويي بگيري.»
* «قبض برق را پرداختي؟»
* «مي داني مخزن سوخت تقريباً ديگر تمام شده؟»
* «يادت رفت ميز رزو کني؟ خوب اشکالي ندارد، خودم تلفني اين کار را برايت انجام مي دهم.»
* «چند بار بايدگفت اين حوله هاي خيس را روي زمين نينداز.»
* «اگر با اين لباس نازک بيرون بروي، حتما سرما مي خوري.»
چنان چه شما نيز مانند من مرتکب اين اشتباهات شده باشيد، احتمالا پس از خواندن اين جملات احساس گناه مي کنيد. اشتباه شماره ي يک، يکي از معمول ترين و مخرب ترين عادات ارتباطي با مردها است. به گونه اي با آنان رفتار مي کنيم، گويي کودکي بيش نيستند و اين طور
فرض مي کنيم که ناتوان هستند و نمي توانند از خودشان مراقبت کنند و نياز دارند که ما زندگيشان را بگردانيم.
مي دانم چه فکر مي کنيد. بله اين پيش فرض هاي ما در بسياري از مواقع حقيقت دارند و ممکن است حق با شما باشد، اما موضوع اين نيست؛ موردي که در اين جا اهميت دارد اين است که:
هنگامي که با يک مرد مانند پسر بچه ي کوچکي رفتار مي کنيد، او نيز شما را مأيوس نکرده و به مانند بچه اي کوچک با شما رفتار خواهد کرد. هنگامي که انتظار داريد ناتوان، درمانده و ضعيف باشد او نيز ناتوان، درمانده وضعيف مي نمايد.
چگونه زن ها در حق مردها مادري مي کنند؟
1- در حق آن ها زياده از حد مفيد واقع شدن و انجام دادن کارهايي که مي بايست خودشان انجام بدهند؛ مثلاً: به دنبال کليدش مي گرديم. لباس هايش را پشت سرش جمع مي کنيم. کراواتش را برايش درست کرده، موهايش را مرتب مي نماييم. صبح ها قبل از آن که به سر کار برود لباس هايش را انتخاب مي کنيم. شب ها بعد از برگشتن از کار لباس هايش را از تنش در مي آوريم.
2- راه انداختن بازي هاي کلامي با آنان، بازي حدس بزن، جهت بيرون کشيدن اطلاعات از آنان، به او مي گوييم: گرسنه اي؟ دوست داري کمي آش برايت درست کنم، نه؟ برايت ماهي درست کنم؟ دسر چطور؟ با يه سوپ چطوري؟ زياد جالب به نظر نمياد؟ خب بذار فکر کنم. با يه ساندويچ
گريل شده ي پنير چطوري؟ اونم دوست نداري؟
3- ما معمولاً چنين فرض مي کنيم؛ مردها کم حافظه بوده و يا فراموش کار هستند و اطلاعاتي که مي بايست خودشان به خاطر داشته باشند را به آن ها گوشزد مي کنيم: يادت باشد وقتي رسيدي زنگ بزني. يادت نرود سوزي را از کلاس موسيقيش برساني خانه. يادت باشد آشغال ها را دم در بگذاري! وقت دکترت يادت نرود!
4- آن ها را نکوهش مي کنيم، گويي بچه اند. چطوري مي تواني بدون ژاکت بيرون بروي؟ نمي بيني هواي بيرون سرده؟ چند بار بايد بگويم قبل از اين که بخوابيم چراغ ها را خاموش کن. صورت حساب هاي برق خيلي داره بالا ميره. ديشب وقتي داشتي فوتبال تماشا مي کردي، سه تا نوشابه و يک پيتزاي بزرگ خوردي، عجيب نيست اگر دلت درد گرفته باشه.
5- به عهده گرفتن کارهايي که فکر مي کنيد نمي توانند بدرستي انجام بدهند: «اگر اجازه بدم براي شام فردا اون جايي را رزرو کنه، مي دونم مثل هميشه يک اشتباهي مي کنه. يا وقت را اشتباه مي گه، يا يادش ميره که يک ميز خوب انتخاب کنه. بنابراي هميشه خودم اين کار را مي کنم.» «بار آخر که استيون را فرستادم براي بچه ها لباس بخره، فاجعه بود. بچه ها هرگز نتونستن اون لباس ها را براي مدرسه بپوشند. اين دفعه خودم مي برمشان. نمي تونم اجازه بدم دوباره چنين اتفاقي بيافته.» « ماه ماها پيش، از جنين خواستم يک هتل خوب توشيکاگو پيدا کنه، اما اون فراوش کرد اين کار را بکنه. حالا برنامه ي سفرمان سه هفته عقب افتاده و اين منم که مجبورم همه ي کارها را انجام بدم. بهتر بود از اول خودم کارها را انجام مي دادم.»
6- اصلاح کردن اشتباهاتشان و امر و نهي کردن به آن ها: «نه عزيزم اون زن و شوهري که تو تعطيلات ديديم، اهل ويرجينيا بودند، نه وست ويرجينيا.» «عزيزم اون طور که اين کلمه را در جمله به کار بردي، اشتباه بود.» «فکر مي کنم اگر مسير 41 را انتخاب کنيم به ترافيک خيابان گرد بر نمي خوريم.» «اگه جاي تو بودم الان از سمت چپ رانندگي مي کردم». «چرا به مادرت زنگ نمي زني بگي بچه ها مريض شدند و سرت خيلي شلوغه و براي يکشنبه ي ديگه نمي تونيم به اون سر بزنيم. هرچي گفتي اين يکي را نگو که هفته ي پيش رفتيم و مادر منو ديديم.»
چرا زن ها در حق مردها مادري مي کنند؟
مي دانم متنفريد از اين که بشنويد، شما هم در حق مرد زندگيتان مادري مي کرديد، اما باور کنيد. تنها شما نيستيد که اين کار را مي کنيد. دليل اين کار چيست؟
* ما زن ها براي مادري کردن آموزش ديده ايم و براي آن نيز پاداش مي گيريم. وقتي بچه بوديد، يگانه الگويتان مادرتان بود. همواره شاهد بوديد که او چگونه از شما، برادر و خواهرهايتان حمايت مي کرد. بدين ترتيب آموختيد چگونه حمايتگر، مهربان و فداکار باشيد و به نيازهاي ديگران رسيدگي کنيد. اين موضوع نيز حقيقت دارد که شاهد بوديد، چگونه مادرتان به ويژه در حق پدرتان مادري مي کرده است. پس بياييد به موضوع اين طور نگاه کنيم که اگر شما شاهد بوديد، به جاي اين که مادرتان به طرزي رمانيک با پدرتان رفتار بکند، هميشه در حق او مادري مي کرده است، در نتيجه شما هم در کودکي چنين آموختيد. اين همان رفتاري
است که زن ها بايد با مردها داشته باشند. پس وقتي خودتان بزرگ شديد و ازدواج کرديد، عينا همين کار را با همسرتان کرديد.
هنگامي که جولي جهت مشاوره نزد من آمد، سه سال از ازدواجشان با فرد مي گذشت. او به تلخي مي گفت: «احساس نمي کنم همسر او هستم، بلکه احساس مي کنم مادرش هستم. او هم هميشه مثل يک بچه ي کوچک رفتار مي کنه و از من انتظار داره به جاي او فکر کنم، دنبالش راه بيافتم و لباس هاش رو جمع کنم. در واقع مسئوليت همه ي امور بامنه. براي همين هم او مدام تنبل و تنبل تر ميشه و درعوض من عصباني و عصباني تر ميشم.»
جودي آگاه نبود که مادري کردن براي او که يک زن است، طبيعي مي باشد. او از فرد به خاطر اين که مردي ناپخته و بچه گونه است مدت ها بود که شکايت داشت، اما هرگز به سهمي که خودش در اين رابطه بايد ايفا مي کرد توجهي نداشت. در خلال صحبت هايم با جولي از او راجع به پدر و مادرش پرسيدم و بعد از کمي پرس و جو، کم کم ريشه ي بازي مادرانه اش آشکار شد. در حالي که غمگين بود چنين به خاطر آورد: «هرگز به ياد ندارم که پدر و مادرم با هم صميمي و يا خيلي رمانتيک بوده باشند. پدرم به خاطر شغلش زياد به سفر مي رفت و زنده ترين و معمول ترين خاطراتم از مادرم به زماني تعلق درد که چمدان هاي پدرم را قبل از سفر برايش مي بست و بعد از آن که از سفر بر مي گشت، چمدان هايش را باز مي کرد. هميشه با دقت قرار هاي ملاقات پدرم را به او يادآوري مي کرد و هميشه لباس هايش را برايش مرتب مي نمود. پدرم نيز به نوعي مانند يکي از بچه ها بود. مادرم، هم به پدرم و هم به ما سرکوفت مي زد. شام و ناهارمان را جلويمان مي گذاشت. در آن سنين مي بايست چنين نتيجه گرفته باشم
که عشق ورزيدن به يک مرد، بايد مانند رفتاري باشد که مادرم با پدرم دارد.»
تا همين اواخر مادري کردن يگانه شغل قابل قبول براي زنان محسوب مي شد. به اضافه ي دو شغل ديگر: پرستاري و معلمي. در بچگي همواره شاهد بوديم که چگونه مادرانمان به واسطه ي رفتارهاي حمايتگرانه و مادرانه شان پاداش مي گرفتند و اگر چنين رفتارهايي از ما سر مي زد به ما نيز اين چنين پاداش مي دادند: «سالي خوب و شيرين من، چقدر خوب از برادرت مواظبت مي کني»، يا «جين ختر خوبي باش و دمپايي پدرت را جلوش جفت کن.» و «تو دختر عزيز خودم هستي.»
هرگاه مي خواهيم مردي ما را دوست بدارد، بايد در نقش مادر براي او ظاهر شويم.
دارلين که پانزده سال بود ازدواج کرده، چنين گفت: «هرگاه احساس مي کنم از چارلي عشق و توجه کافي دريافت نمي دارم، فورا در نقش مادر براش ظاهر مي شم. غذاهاي موردعلاقه اش را مي پزم، کشوهاشو مرتب کرده و سعي مي کنم تا اونجا که امکان داره، براش مفيد باشم. من دوست دارم، او بيشتر در نقش يک معشوق خوب برام باشه تا شوهر. البته چيزي که نصيبتم ميشه، دقيقا برعکس اين خواسته است. او مثل يک پسربچه ي خوب که از من به خاطر اين که اين قدر دقيق و منظم هستم، تشکر مي کنه».
* پس به اين دليل در حق مردان زندگيمان مادري مي کنيم که آن ها
را به خود وابسته سازيم. وقتي سخت تلاش مي نماييم تا کليه ي نيازهاي شوهرهاي خودي را برآورده کنيم، او را شديدا به خود وابسته مي کنيم. همه ي ما چنين صحنه هايي را در فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني زياد ديده ايم.مردي که همسرش خانه نيست، مجبور است خودش به تنهايي تمامي کارها را انجام بدهد. او وقتي مي خواهد براي بچه ها غذاي ساده اي آماده کند، درست مثل يک دست و پا چلفتي رفتار نموده، عاجز و درمانده مي شود. در نتيجه هرچه بيشتر از مردي مواظبت کنيد، او بيشتر به شما تکيه مي کند و بدين ترتيب وابسته تر مي شود. ما زن ها بدين وسيله با ترس از طرد شدگي خود مقابله کرده و طوري آن ها را به خودمان وابسته مي کنيم که هرگز نتوانند فکر ترک کردن ما را بکنند. گويي ضمير ناخودآگاه ما در مي يابد، اگر به اندازه ي کافي به ما محتاج باشند، هرگز ما را ترک نخواهند کرد.
* با اين حال مردان به اين که در حقشان مادري شود، عادت دارند و خواستارند از آن ها مواظبت شود. اخيراً در يکي از سمينارهايم که براي گروهي از زنان ترتيب داده بودم، يکي از حاضرين از من پرسيد: «چرا زن ها براي مردها مادري مي کنند؟» يکي از رديف آخر گفت: «براي اين که مردها دوست دارند.» همگي خنديديم، زيرا مي دانستم اين گفته ي او بدور از حقيقت نيست. آيا هنگامي که براي مردها مادري مي کنيم، آن ها شکايتي مي کنند؟ جواب: بعضي وقت ها مخالفت مي کنند، اما اکثر اوقات راضي هستند.
وقتي در حق مردها مادري مي نماييد، آن ها احساس عشق مي کنند.
مردها در کودکي همواره شاهدبودند که مادرشان از آن ها مراقبت مي کرده است. بنابراين برايشان عادي است به همسر خود اجازه دهند، تا که اين نقش را نيز ادامه دهد. اين موضوع بويژه حقيقت دارد. چنان چه مادر همسرتان مدام در حق او مادري کرده باشدف ممکن است در ذهنش مادر، همسر و حمايتگرتداعي بيشتري از کلمات عاشق، معشوق، بهترين دوست و يا شريک زندگي داشته باشد. چنان چه همسرتان در کودکي محبت و توجه کافي از جانب مادر خود دريافت نکرده باشد، با خوشحالي تمام اجازه خواهد داد، تا اين کار ناتمام او را برايش به پايان برسانيد.
چگونه مادري کردن براي نامزد يا همسرتان موجب تخريب رابطه ي شما مي شود
درابتدا مادري کردن براي نامزد يا همسرتان مي تواند جوانب مثبتي داشته باشد، اما در دراز مدت اثرات بسيار مخربي را بر روي رابطه شما خواهد گذاشت:
1- همسرتان از شما منزجز شده و بر عليه تان طغيان هنگامي که در حق نامزد يا همسرتان مادري مي کنيد، بطرزي اجتناب ناپذير او از شما منزجر شده و نهايتاً بر عيله تان طغيان خواهد کرد. ممکن است از رفتارتان شکايتي نداشته باشد، حتي ممکن است اصرار کند به اين کارتان ادامه بدهيد، اما يک چيز حتمي است:او يک روز بر عليه تان شورش خواهد کرد، همان گونه که تمامي پسر بچه ها دوست دارند روزي از مادرشان جدا شوند و خانه را ترک نمايند.
کارن 52 ساله روزي براي مشاوره نزد من آمد. او نمي توانست درک کند. چرا شوهرش لئونارد به او خيانت کرده و با منشي بيست و چهار ساله اش رابطه ي نامشروع برقرار کرده است. کارن چنين توضيح داد:«لئونارد هميشه راضي بنظر مي رسيد. مي دونم خودم خرابش کردم. اون هميشه مي گفت، مادرش هرگز به اين خوبي با او رفتار نکرده بود و مي گفت که دوست داره ناز و نوازشش کنم و مواظبش باشم، اما حالا ميگه تمام مدت احساس بدام افتادگي و خفگي مي کنم و مي خوام کمي آزاد باشم. او طي بيست و هفت سال گذشته هيچ شکايتي نداشت، نمي تونم بفهمم چه اتفاقي افتاده.»
وقتي بالئورنارد وارد صحبت شدم شک و ترديدم به يقين تبديل شد. او احساس مي کرد که با برقراري ارتباط با يک دختر جوان، مادرش را با يک معشوق معاوضه کرده و او کلماتي را که يک پسر بچه ي کوچک، هنگامي که براي ترک خانه روز شماري مي کند به کار مي برد.نظير:به دام افتادن، احساس خفگي وتشنه براي آزادي.تمام وقت کارن فکر مي کرد با مادري کردن براي لئونارد، همسر خوبي برايش بوده است، اما نتيجه اي که عايدش گرديد، اين بود که اين طرز تفکر باعث شد شوهرش را از دست بدهد.
2- با نامزد يا همسرتان دائماً طوري رفتارمي کنيد که گويي او بي لياقت است.متعاقب چنين رفتاري او نيز احساس ناتواني و بي لياقتي خواهد کرد و درنتيجه اعتماد به نفسش پايين آمده و رفتارش نيز بچگانه تر مي نمايد. اين به نوبه ي خود باعث بوجود آمدن يک چرخه ي زندگي معيوب خواهد شد.
هنگامي که يک مرد احساس خوبي نسبت به خودش ندارد، شما را نيز کمتر دوست خواهد داشت.
احساس عزت نفس يک مرد بستگي به احساس توانمندي او دارد. هنگامي که مردي احساس مي کند کارها را به درستي انجام نمي دهد، به سختي مي تواند با شما و يا خودش مهربان باشد.رفتار با مردها به مانند پسر بچه ها و به رخ کشيدن ضعف ها و ناتوانايي هاي آن ها روي قابليت عشق ورزي مرد شما تأثير منفي مي گذارد.
جنبه ي ديگر اين قضيه اين است که هرچه مردي در نظر شما ناتوان تر و ضعيف تر جلوه کند، از لحاظ جنسي نسبت به او سرد خواهيد شد. توانايي و قابليت هاي مرد باعث تحريک زن ها مي شود. بنابراين هرچه مردي ناتوان تر جلوه کند از جذابيت او براي شما کاسته خواهد شد.
3- عشق، حرارت و شور و حال رابطه ي خود را خواهيد کشت.
سريع ترين راه ممکن براي کشتن عشق، شور و حال و حرارت يک رابطه، مادري کردن در حق نامزد يا همسرتان است.
هرچه با يک مرد بيشتر به مانند مادرش رفتار کنيد، او نيز به شما بيشتر فرزندگونه پاسخ خواهد داد. اما موضوع اين جاست که هيچ مردي مايل نيست با مادرش همبستر شود. ممنوعيت جاذبه جنسي نسبت به شخصيتي مؤنث با انرژي مادرانه، چنان در شخصيت برخي از مردها ريشه دوانده که تقريباً براي آن مرد غيرممکن خواهد بود، بتواند شما را به طرزي شهواني و رمانتيک ببيند.کارهايي نظير: مرتب کردن لباس هايش، يادآوري کارهايش به او و رفتاري مانند پسرتان با او داشتن.
از طرف ديگر اگر با نامزد يا همسرتان رفتاري بچگانه داشته باشيد، اين رفتارتان باعث مي شود که شما از لحاظ جنسي نسبت به او سرد شويد. آخر مگر چقدر مي توانيد نسبت به مردي جاذبه ي رمانتيک و جسماني داشته باشيد؟ هنگامي که در پايان روز وقتي او را مي بينيد پيش خودتان بگوييد: امروز جوراب هايش را نتوانست پيدا کند؛ کليدهايش را دوباره گم کرده بود؛ دوباره مجبور بودم به لوله کش زنگ بزنم، چون فراموش کرده بود اين کار را بکند. آخر مگر يک پسربچه ي سه ساله چقدر برايتان مي تواند هيجان ايجاد کند.
به اعتقاد من ارتکاب به اشتباه شماره ي يک، يکي از دلايل عدم رضايت جنسي در بسياري از ازدواج ها مي باشد. بيست سال زندگي مشترک به همراه انواع مشکلات خانوادگي، اقتصادي و غيره، همگي از جمله دلايلي هستند که در توليد تنش و سردشدن شور وحرارت روابط، سهيم هستند، اما هيچ يک از اين ها در مقايسه با حالتي که زن وشوهر به يک مادر و پسر تبديل شده باشند، خطرناک نيست.
راه حل:
چگونه از مادري کردن در حق مردان دست برداريم؟
در زير راه کارهايي ارائه شده که در تغيير نقش شما از يک مادر به يک
معشوق خوب براي نامزد يا همسرتان، مفيد خواهند بود:
1- از انجام دادن کارهايي که همسرتان مي تواند خودش انجام دهد، پرهيز کنيد. رفتار مادرانه داشتن در حق همسرتان بمانند اعتياد است. همان طور که در مورد تمامي اعتيادها نيز صدق مي کند و تنها راه نجات، ترک کردن است. اين بدان معناست که وقتي همسرتان مي پرسد، کليدهايم کجاست؟ به او بگوييد: نمي دانم. اجازه دهيد، خودش دنبال آن ها بگردد. هنگامي که براي مناسبت ويژه اي مي خواهد خودش لباسش را انتخاب کند، نگوييد که مي بايست کدام لباس را بپوشد. هنگامي که لباس هايش را روي زمين مي اندازد، آن ها را برايش جمع نکنيد.
چنان که همسرتان عادت دارد کارهايش را برايش انجام دهيد، ممکن است کمي طول بکشد تا خودش را با اين رفتار جديد وقف بدهد.در ابتدا امکان دارد برايش مشکل باشد.ممکن است يأس ها و سرخوردگي هايش را تحمل کنيد، چرا که مدتي طول خواهد کشيد تا کارهايي را که سال ها براي خودش انجام نداده انجام بدهد. اگر زندگيتان گيج کننده تر و مغشوش تر به نظر آمد، تعجب نکنيد. احتمال دارد در ابتدا به ميهماني ها ديرتر برسيد، چرا که او نمي تواند کليدهايش را بيابد، حتي ممکن است در حالي که کراواتش چروک و نامرتب است از خانه خارج شويد. چنان چه اين اتفاقات به کرات پيش بيايد، به تدريج خواهد آموخت. زيرا خواهد ديد هر بار که به دنبال کليدهايش مي گردد و آن ها را پيدا نمي کند، چقدر سرخورده و مأيوس مي شود، لذا مي آموزد هر شب آن ها را در جاي مخصوصي بگذارد. وقتي ديگران به او بگويند کراواتش نامنظم است، لذا مي آموزد از اين پس قبل از خارج شدن از خانه در آينه خودش را وارسي کند. به عبارت ديگر بزرگ شده و ياد مي گيرد، چگونه از خودش مراقبت کند.
البته اين بدان معنا نيست که چنان چه همسرتان پرسيد، کليدهايش کجا است؟ شما جواب دهيد: «خودت پيدايش کن، من که مادر تو نيستم»؛ حتي در اين جا توصيه ام اين نيست که مي بايست در حق همسرتان مهربان و حمايتگر نباشيد، بلکه هدف صرفاً بدين معناست که چگونه بيشتر به مانند يک همسر و معشوق و کمتربه مانند يک مادر با او رفتار کنيد.
2- با نامزد يا همسرتان به مانند شخصي لايق، دانا، توانا وقابل اعتماد رفتار کنيد. اطلاعاتي که خودش مي بايست به خاطر داشته باشد را به او يادآوري نکنيد. سعي ننماييد به جايش فکر کنيد و يا تقويمش باشيد. بلکه به گونه اي رفتار کنيد که دريابد بزرگسالي فهميده و توانا است که شما هميشه مي توانيد روي او حساب کنيد. به خاطر داشته باشيد از آن جا که مدت ها در حقش مادري مي کرديد و برنامه هايش را ترتيب مي داديد، کمي تنبل شده است. به طرزي ناخودآگاه ممکن است در به خاطر سپردن قرار ملاقات ها و مسئوليت هايش به شما تکيه کند. بنابراين طبيعي است هنگامي که از اين کار دست مي کشيد، بعضي از کارهايش را فراموش کند. مثلاً برخي از صورت حساب ها را نپردازد و يا اين که آشغال ها را هر شب دم در نگذارد.در اين گونه مواقع سرزنشش نکرده و از او انتقاد نکنيد، بلکه با يأس او همدردي کرده و به دنبال کار خود برويد.
به عنوان مثال فرض کنيد همسرتان روز پنجشنبه يک وقت براي دندانپزشکي دارد. صبح هنگامي که مي خواهد به سر کار برود، بدون
اين که چيزي بگوييد با او خداحافظي کنيد، عصر هنگامي که به خانه بر مي گردد، مي گويد: «خيلي از دست خودم عصباني ام، منشي دکتر هاپکينز به محل کارم تلفن کرد و گفت: «براي امروز وقت دکتر داشتي، به کلي فراموش کرده بودم».در اين موقع به او بگوييد: «اوه، عزيزم خيلي بد شد، اما مسئله اي نيست، مطمئنم دوباره ميتوني يک وقت جديد بگيري.» هنگامي که به دفعات کافي اين قرار ملاقات ها فراموش شود، همسرتان به طرزي طبيعي مي آموزد که چگونه برنامه هايش را به خاطر بسپارد.
3- آن گونه که مادرها با بچه هايشان صحبت مي کنند با او صبحت نکنيد. به خودتان قول بدهيد با نامزد يا همسرتان طوري صحبت نکنيد، گويي او يک پسر بچه ي پنج ساله مي باشد. اين به آن معنا است که اصلاً او را نکوهش نکنيد. اشکالي ندارد اگر بگوييد از دستش ناراحت و عصباني هستيد، اما اين کار را به گونه اي که يک بزرگسال با بزرگسال ديگر انجام مي هد، انجام دهيد. نه مثل کي مادر عصباني که از دست پسر بچه ي شيطانش به ستوه آمده است.
حرف هاي بچگانه زدن چطور؟ به عقيده ي من کمي با لحن کودکان حرف زدن کاملاً طبيعي مي باشد. چرا که اين راهي است بسيار صميمي براي در ميان گذاشتن احساسات آسيب پذيرمان، اما چنان چه بيش از حد با نامزد يا همسرتان حرف هاي بچه گانه مي زنيد، خصوصاً در رختخواب و يا در حين رابطه ي جنسي، اين يک مشکل محسوب مي شود. وقت آن رسيده که رفتاري بالغانه داشته باشيد.
4- مسئوليت هايي را که دوست داريد به عهده بگيرد به او واگذار کنيد و چنان چه اشتباه هايي مرتکب مي شود، مسئوليت ها را از او سلب نکنيد.
مي دانم اين کار براي بعضي از شما تا چه حد مشکل است.اين بدان معناست که کنترل کردن همه چيز را رها نماييد و اعتماد کنيد. همه چيز به خوبي پيش خواهد رفت، حتي هنگامي که همه ي موارد آن طور که مي خواستيد، پيش نمي روند. به عنوان مثال:همسرتان مي گويد براي شام در رستوراني ميز رزرو خواهد کرد؛ اما وقتي براي اين کار به رستوران تلفن مي کند که تمام ميزها قبلاً رزرو شده اند. پس ساعت شش به شما تلفن مي زند و مي گويد موفق نشده ميزي را رزرو کند. شما به او مي گوييد: «خيلي بد شد، من طبق قرار قبليمان آماده ام و مطمئنم که ميتوني يک جاي ديگه پيدا کني. ساعت هشت مي بينمت، خداحافظ». همسرتان از اين که در رزرو ميز شکست خورده، احساس حماقت خواهد کرد، اما از اين که سرزنشش نکرده ايد از شما ممنون شده و بار ديگر که قرار است جاي ديگري برويد، اين موضوع را هرگز فراموش نخواهد کرد.
هشدار: ممکن است هنگامي که همه ي موارد بد پيش مي رود، وسوسه شويد دخالت کرده و کنترل اوضاع را دوباره خودتان بدست بگيريد. به عنوان مثال: موسم تعطيلات نزديک شده و مي دانيد همسرتان هيچ گونه اقدامي براي تهيه ي جا انجام نداده و يا نامزدتان موقع درست کردن لازانيا بيش از حد سس استفاده مي کند، در حالي که مطمئن هستيد اين مقدار سس غذا را بدمزه خواهد کرد.
هرگز وسوسه نشويد او را نجات بدهيد.
به او اجازه دهيد اشتباه کند و عواقب آن را نيز بپذيرد.زيرا تنها از اين را مي توان بياموزد که کارها را بدرستي انجام دهد.
5- با نامزد يا همسردتان درباره ي اين که چگونه مادر و پسر بازي راه انداخته بوديد صحبت کنيد. با همکاري هم، مانند يک تيم، در جهت خلق رابطه اي بالغ گونه، بزرگسالانه تلاش کنيد. پيشنهاد مي کنم اين مقاله را به نامزد يا همسرتان نيز پيشنهاد کنيد، تا هم خودش و هم شما را بهتر بشناسد. درباره ي مطالبي که در اين مقاله مي خوانيد، با يکديگر صحبت نماييد.از او بخواهيد، اطلاعات بيشتري در اين باره به شما بدهد، سپس با يکديگر به توافق هايي برسيد که به شما در جهت خلق رابطه اي بالغ گونه کمک کند.
6- پشتکار داشته باشيد و در تعقيب روش هاي جديد و بر حذر بودن از اشتباه هاي گذشته، ثابت قدم باشيد.به تعهدات خود عمل کنيد و نگران عواقب آن نيز نباشيد. به عنوان مثال: چنان چه توافق کرديد، بعداز حمام کردن شوهرتان پشت سرش حمام را تميز نکنيد و لباس هايش را جمع و جور ننماييد، اما چند هفته بعد اگر ديديد تعدادي لباس کثيف کف حمام است و شوهرتان حوله و لباس زير تميز ديگري ندارد، همچنان بر سر قول خود بمانيد و به لباس هايش دست نزنيد.صبر کنيد تا خودش متوجه شود ديگر حوله و لباس زير تميزي ندارد. بگوييد حوله و لباس هايش کف حمام، آن جايي است که آن ها را رها کرده بود. ممکن است از اين موضوع خيلي خوشحال نشود، اما پيامتان را خواهد گرفت. چنان چه به خاطر بهداشت و رعايت نظم و انضباط شخصي تسليم شويد، همسرتان تعهد شما را جدي نگرفته و به تعهدات خود نيز عمل نخواهد کرد.
به خاطر داشته باشيد کنار گذاشتن اين عادت ها چندان هم ساده نيست. اما چنان چه موفق شويد اين عادت ها را کنار بگذاريد، احساس زنانگي بيشتري خواهيد کرد و همسرتان نيز به نوعي احساس مردانگي بيشتري خواهد نمود.
منبع:کتاب راز هايي درباره ي مردان
در زير راه کارهايي ارائه شده که در تغيير نقش شما از يک مادر به يک
معشوق خوب براي نامزد يا همسرتان، مفيد خواهند بود:
1- از انجام دادن کارهايي که همسرتان مي تواند خودش انجام دهد، پرهيز کنيد. رفتار مادرانه داشتن در حق همسرتان بمانند اعتياد است. همان طور که در مورد تمامي اعتيادها نيز صدق مي کند و تنها راه نجات، ترک کردن است. اين بدان معناست که وقتي همسرتان مي پرسد، کليدهايم کجاست؟ به او بگوييد: نمي دانم. اجازه دهيد، خودش دنبال آن ها بگردد. هنگامي که براي مناسبت ويژه اي مي خواهد خودش لباسش را انتخاب کند، نگوييد که مي بايست کدام لباس را بپوشد. هنگامي که لباس هايش را روي زمين مي اندازد، آن ها را برايش جمع نکنيد.
چنان که همسرتان عادت دارد کارهايش را برايش انجام دهيد، ممکن است کمي طول بکشد تا خودش را با اين رفتار جديد وقف بدهد.در ابتدا امکان دارد برايش مشکل باشد.ممکن است يأس ها و سرخوردگي هايش را تحمل کنيد، چرا که مدتي طول خواهد کشيد تا کارهايي را که سال ها براي خودش انجام نداده انجام بدهد. اگر زندگيتان گيج کننده تر و مغشوش تر به نظر آمد، تعجب نکنيد. احتمال دارد در ابتدا به ميهماني ها ديرتر برسيد، چرا که او نمي تواند کليدهايش را بيابد، حتي ممکن است در حالي که کراواتش چروک و نامرتب است از خانه خارج شويد. چنان چه اين اتفاقات به کرات پيش بيايد، به تدريج خواهد آموخت. زيرا خواهد ديد هر بار که به دنبال کليدهايش مي گردد و آن ها را پيدا نمي کند، چقدر سرخورده و مأيوس مي شود، لذا مي آموزد هر شب آن ها را در جاي مخصوصي بگذارد. وقتي ديگران به او بگويند کراواتش نامنظم است، لذا مي آموزد از اين پس قبل از خارج شدن از خانه در آينه خودش را وارسي کند. به عبارت ديگر بزرگ شده و ياد مي گيرد، چگونه از خودش مراقبت کند.
البته اين بدان معنا نيست که چنان چه همسرتان پرسيد، کليدهايش کجا است؟ شما جواب دهيد: «خودت پيدايش کن، من که مادر تو نيستم»؛ حتي در اين جا توصيه ام اين نيست که مي بايست در حق همسرتان مهربان و حمايتگر نباشيد، بلکه هدف صرفاً بدين معناست که چگونه بيشتر به مانند يک همسر و معشوق و کمتربه مانند يک مادر با او رفتار کنيد.
2- با نامزد يا همسرتان به مانند شخصي لايق، دانا، توانا وقابل اعتماد رفتار کنيد. اطلاعاتي که خودش مي بايست به خاطر داشته باشد را به او يادآوري نکنيد. سعي ننماييد به جايش فکر کنيد و يا تقويمش باشيد. بلکه به گونه اي رفتار کنيد که دريابد بزرگسالي فهميده و توانا است که شما هميشه مي توانيد روي او حساب کنيد. به خاطر داشته باشيد از آن جا که مدت ها در حقش مادري مي کرديد و برنامه هايش را ترتيب مي داديد، کمي تنبل شده است. به طرزي ناخودآگاه ممکن است در به خاطر سپردن قرار ملاقات ها و مسئوليت هايش به شما تکيه کند. بنابراين طبيعي است هنگامي که از اين کار دست مي کشيد، بعضي از کارهايش را فراموش کند. مثلاً برخي از صورت حساب ها را نپردازد و يا اين که آشغال ها را هر شب دم در نگذارد.در اين گونه مواقع سرزنشش نکرده و از او انتقاد نکنيد، بلکه با يأس او همدردي کرده و به دنبال کار خود برويد.
به عنوان مثال فرض کنيد همسرتان روز پنجشنبه يک وقت براي دندانپزشکي دارد. صبح هنگامي که مي خواهد به سر کار برود، بدون
اين که چيزي بگوييد با او خداحافظي کنيد، عصر هنگامي که به خانه بر مي گردد، مي گويد: «خيلي از دست خودم عصباني ام، منشي دکتر هاپکينز به محل کارم تلفن کرد و گفت: «براي امروز وقت دکتر داشتي، به کلي فراموش کرده بودم».در اين موقع به او بگوييد: «اوه، عزيزم خيلي بد شد، اما مسئله اي نيست، مطمئنم دوباره ميتوني يک وقت جديد بگيري.» هنگامي که به دفعات کافي اين قرار ملاقات ها فراموش شود، همسرتان به طرزي طبيعي مي آموزد که چگونه برنامه هايش را به خاطر بسپارد.
3- آن گونه که مادرها با بچه هايشان صحبت مي کنند با او صبحت نکنيد. به خودتان قول بدهيد با نامزد يا همسرتان طوري صحبت نکنيد، گويي او يک پسر بچه ي پنج ساله مي باشد. اين به آن معنا است که اصلاً او را نکوهش نکنيد. اشکالي ندارد اگر بگوييد از دستش ناراحت و عصباني هستيد، اما اين کار را به گونه اي که يک بزرگسال با بزرگسال ديگر انجام مي هد، انجام دهيد. نه مثل کي مادر عصباني که از دست پسر بچه ي شيطانش به ستوه آمده است.
حرف هاي بچگانه زدن چطور؟ به عقيده ي من کمي با لحن کودکان حرف زدن کاملاً طبيعي مي باشد. چرا که اين راهي است بسيار صميمي براي در ميان گذاشتن احساسات آسيب پذيرمان، اما چنان چه بيش از حد با نامزد يا همسرتان حرف هاي بچه گانه مي زنيد، خصوصاً در رختخواب و يا در حين رابطه ي جنسي، اين يک مشکل محسوب مي شود. وقت آن رسيده که رفتاري بالغانه داشته باشيد.
4- مسئوليت هايي را که دوست داريد به عهده بگيرد به او واگذار کنيد و چنان چه اشتباه هايي مرتکب مي شود، مسئوليت ها را از او سلب نکنيد.
مي دانم اين کار براي بعضي از شما تا چه حد مشکل است.اين بدان معناست که کنترل کردن همه چيز را رها نماييد و اعتماد کنيد. همه چيز به خوبي پيش خواهد رفت، حتي هنگامي که همه ي موارد آن طور که مي خواستيد، پيش نمي روند. به عنوان مثال:همسرتان مي گويد براي شام در رستوراني ميز رزرو خواهد کرد؛ اما وقتي براي اين کار به رستوران تلفن مي کند که تمام ميزها قبلاً رزرو شده اند. پس ساعت شش به شما تلفن مي زند و مي گويد موفق نشده ميزي را رزرو کند. شما به او مي گوييد: «خيلي بد شد، من طبق قرار قبليمان آماده ام و مطمئنم که ميتوني يک جاي ديگه پيدا کني. ساعت هشت مي بينمت، خداحافظ». همسرتان از اين که در رزرو ميز شکست خورده، احساس حماقت خواهد کرد، اما از اين که سرزنشش نکرده ايد از شما ممنون شده و بار ديگر که قرار است جاي ديگري برويد، اين موضوع را هرگز فراموش نخواهد کرد.
هشدار: ممکن است هنگامي که همه ي موارد بد پيش مي رود، وسوسه شويد دخالت کرده و کنترل اوضاع را دوباره خودتان بدست بگيريد. به عنوان مثال: موسم تعطيلات نزديک شده و مي دانيد همسرتان هيچ گونه اقدامي براي تهيه ي جا انجام نداده و يا نامزدتان موقع درست کردن لازانيا بيش از حد سس استفاده مي کند، در حالي که مطمئن هستيد اين مقدار سس غذا را بدمزه خواهد کرد.
هرگز وسوسه نشويد او را نجات بدهيد.
به او اجازه دهيد اشتباه کند و عواقب آن را نيز بپذيرد.زيرا تنها از اين را مي توان بياموزد که کارها را بدرستي انجام دهد.
5- با نامزد يا همسردتان درباره ي اين که چگونه مادر و پسر بازي راه انداخته بوديد صحبت کنيد. با همکاري هم، مانند يک تيم، در جهت خلق رابطه اي بالغ گونه، بزرگسالانه تلاش کنيد. پيشنهاد مي کنم اين مقاله را به نامزد يا همسرتان نيز پيشنهاد کنيد، تا هم خودش و هم شما را بهتر بشناسد. درباره ي مطالبي که در اين مقاله مي خوانيد، با يکديگر صحبت نماييد.از او بخواهيد، اطلاعات بيشتري در اين باره به شما بدهد، سپس با يکديگر به توافق هايي برسيد که به شما در جهت خلق رابطه اي بالغ گونه کمک کند.
6- پشتکار داشته باشيد و در تعقيب روش هاي جديد و بر حذر بودن از اشتباه هاي گذشته، ثابت قدم باشيد.به تعهدات خود عمل کنيد و نگران عواقب آن نيز نباشيد. به عنوان مثال: چنان چه توافق کرديد، بعداز حمام کردن شوهرتان پشت سرش حمام را تميز نکنيد و لباس هايش را جمع و جور ننماييد، اما چند هفته بعد اگر ديديد تعدادي لباس کثيف کف حمام است و شوهرتان حوله و لباس زير تميز ديگري ندارد، همچنان بر سر قول خود بمانيد و به لباس هايش دست نزنيد.صبر کنيد تا خودش متوجه شود ديگر حوله و لباس زير تميزي ندارد. بگوييد حوله و لباس هايش کف حمام، آن جايي است که آن ها را رها کرده بود. ممکن است از اين موضوع خيلي خوشحال نشود، اما پيامتان را خواهد گرفت. چنان چه به خاطر بهداشت و رعايت نظم و انضباط شخصي تسليم شويد، همسرتان تعهد شما را جدي نگرفته و به تعهدات خود نيز عمل نخواهد کرد.
به خاطر داشته باشيد کنار گذاشتن اين عادت ها چندان هم ساده نيست. اما چنان چه موفق شويد اين عادت ها را کنار بگذاريد، احساس زنانگي بيشتري خواهيد کرد و همسرتان نيز به نوعي احساس مردانگي بيشتري خواهد نمود.
منبع:کتاب راز هايي درباره ي مردان
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}